عبدالمهدی نصیرزاده نصیرزاده؛ سمیرا رفیعی شهربابکی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه تفکر استراتژیک و مدیریت دانش با عملکرد سازمانی هیات های ورزشی استان کرمان در سال 1398- 1397 می باشد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی هیات های ورزشی استان کرمان تشکیل داده اند. در این پژوهش نمونه آماری را تمامی افراد مذکور در جامعه آماری مورد نظر تشکیل می دهند که تعداد ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه تفکر استراتژیک و مدیریت دانش با عملکرد سازمانی هیات های ورزشی استان کرمان در سال 1398- 1397 می باشد. تحقیق حاضر از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی هیات های ورزشی استان کرمان تشکیل داده اند. در این پژوهش نمونه آماری را تمامی افراد مذکور در جامعه آماری مورد نظر تشکیل می دهند که تعداد آن ها 70 نفر است. این مدیران، به روش نمونه گیری تمام شماری انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. برای بررسی فرضیات تحقیق، از آزمون همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار LISREL استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد، بین تفکر استراتژیک و مدیریت دانش با عملکرد سازمانی هیات های ورزشی استان کرمان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین بین مولفه های تفکر استراتژیک: تفکر سیستمی، چشم انداز، فرصت طلبی هوشمندانه، فرضیه محور بودن، تفکر در طول زمان با عملکرد سازمانی و بین مولفه های مدیریت دانش: ایجاد دانش، حفظ و نگهداری دانش، تبدیل و انتقال دانش و بکارگیری دانش با عملکرد سازمانی هیات های ورزشی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
شوان عزیزی؛ غلامرضا شعبانی بهار؛ سمیرا علی آبادی؛ مظفر یکتایار
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی اثربخشی تفکر استراتژیک در وزارت ورزش و جوانان انجام گرفت. تحقیق حاضر بر مبنای جستجوی داده، از نوع آمیخته یا ترکیبی (کیفی و کمی) بوده و از نظر موضوع در حیطه مطالعات همبستگی و از دیدگاه هدف، در حیطه تحقیقات کاربردی قرار دارد؛ همچنین از نظر ماهیت، روش و کنترل متغیرها جزء تحقیقات توصیفی محسوب می شود. جامعه آماری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی اثربخشی تفکر استراتژیک در وزارت ورزش و جوانان انجام گرفت. تحقیق حاضر بر مبنای جستجوی داده، از نوع آمیخته یا ترکیبی (کیفی و کمی) بوده و از نظر موضوع در حیطه مطالعات همبستگی و از دیدگاه هدف، در حیطه تحقیقات کاربردی قرار دارد؛ همچنین از نظر ماهیت، روش و کنترل متغیرها جزء تحقیقات توصیفی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه متخصصان صاحب نظر در حوزه ورزش و در بخش کمی شامل کلیه مدیران و کارکنان وزارت ورزش و جوانان بود. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند و تکنیک گلوله برفی انجام گرفته و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت (16 نفر). در بخش کمی نیز حجم نمونه بر اساس جدول مورگان حداقل 233 نفر محاسبه شد که این افراد به روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در فاز کیفی تحقیق، برای گردآوری دادهها از مصاحبههای نیمه ساختاریافته با صاحب نظران استفاده شد و در فاز کمی نیز از پرسشنامۀ محقق ساخته برگرفته از دادههای فاز کیفی و تحلیل مصاحبه ها با کمک روش تحلیل دلفی فازی سه مرحله ای استفاده شد. پایایی آن نیز با اجرای آزمایشی بر روی 30 نفر از اعضای جامعه تحقیق و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تائید شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها در سطح آمار توصیفی از جدول فراوانی و درصد فراوانی و در سطح آمار استنباطی در بخش کیفی از تکنیک گرندد تئوری و روش دلفی فازی و در بخش کمی از آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون رتبه بندی فریدمن و مدلسازی معادلات ساختاری با کمک نرمافزارهای آماری SPSS نسخه 23 و Smart PLS 3 انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که مجموعا 65 مولفه به عنوان شاخص های موثر بر تفکر استراتژیک در وزارت ورزش و جوانان وجود دارد که می توان آن ها را به 12 عامل تقلیل داد. همچنین، یافته ها نشان داد که بین عوامل مؤثر بر تفکر استراتژیک در وزارت ورزش و جوانان از دیدگاه نمونههای تحقیق تفاوت معناداری وجود دارد. در نهایت، الگوی عوامل موثر بر تفکر استراتژیک در وزارت ورزش و جوانان بر اساس عوامل 12 گانه فوق طراحی شده و برازش آن نیز به تائید شاخص های Q2، SRMR، NFI و Chi Squre رسید.
ساکو بختیاری؛ شیرین زردشتیان
دوره 3، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 23-34
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، نقش میانجی تفکر استراتژیک در رابطه سبک های رهبری و فرهنگ سازمانی در ادارات ورزش و جوانان کردستان می باشد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل مدیران، معاونان، کارشناسان ادارات ورزش و جوانان ، روسا و نواب رئیس هیات های ورزش کردستان بود (250 نفر). جامعه به روش تمام شمار به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. از پرسش ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، نقش میانجی تفکر استراتژیک در رابطه سبک های رهبری و فرهنگ سازمانی در ادارات ورزش و جوانان کردستان می باشد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری شامل مدیران، معاونان، کارشناسان ادارات ورزش و جوانان ، روسا و نواب رئیس هیات های ورزش کردستان بود (250 نفر). جامعه به روش تمام شمار به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. از پرسش نامه های استاندارد سبک های رهبری (MLQ) باس و آولیو (1985)، تفکر استراتژیک لیدکا (1998) و فرهنگ سازمانی هافستد (2001) استفاده شد. روایی ابزار ها توسط. 10 نفر از متخصصان و پایایی با آلفای کرونباخ به ترتیب 0/95، 0/94 و 0/83 تأیید گردید. تجزیه وتحلیل اطلاعات به کمک روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی (PLS) و نرم افزار Smart PLS در دو بخش مدل اندازه گیری و بخش ساختاری صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که سبک رهبری عدم مداخله بر فرهنگ سازمانی اثر مستقیم و معناداری دارد(0/12=t=2/09، β)). همچنین سبک رهبری تحول آفرین بر تفکر استراتژیک(0/71=t=5/94، β) و سبک رهبری عدم مداخله بر تفکر استراتژیک(0/18=t=2/56، β) اثر مستقیم معناداری دارد و تفکر استراتژیک بر فرهنگ سازمانی اثر مستقیم معناداری دارد (0/61=t=6/75,β)). رهبری تحول آفرین(0/55=t=4/48، β)و سبک رهبری عدم مداخله(0/22=t=2/41، β)) از طریق متغیر میانجی تفکر استراتژیک بر فرهنگ سازمانی اثر غیر مستقیم و معنی داری دارند. نتیجه گیری می شود که مسئولین در راستای ایجاد تحول و کنترل از تفکر استراتژیک استفاده نمایند تا بدین صورت فرهنگ موثری را در سازمان خود به وجود بیاورند.